سفارش تبلیغ
صبا ویژن






خبـرنـامه

آخرین بروزرسانی وبلاگ در ایمیل شما


 

آمار وبلاگ
   بازدید امروز : 44
   بازدید دیروز : 235
   کل بازدید : 289926

هر زمان شایعه‏ای رو شنیدید و یا خواستید شایعه‏ای رو تکرار کنید این فلسفه رو در ذهن خود داشته باشید!
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط می‏دانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیده‏ام؟
سقراط پاسخ داد:
"لحظه‏ای صبر کن؛ قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی‏خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی."
مرد پرسید: سه پرسش؟
سقراط گفت: بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظه‏ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است؛ کاملا مطمئنی که آنچه را که می‏خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد: "نه، فقط در موردش شنیده‏ام."
سقراط گفت: "بسیار خوب، پس واقعاً نمی‏دانی که خبر درست است یا نادرست؟!
حالا بیا پرسش دوم را بگویم؛ "پرسش خوبی" آنچه را که در مورد شاگردم می‏خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟"
مردپاسخ داد: "نه، برعکس…"
سقراط ادامه داد: "پس می‏خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟"
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد: "و اما پرسش سوم سودمند بودن است؛ آن چه را که می‏خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟"
مرد پاسخ داد: "نه، واقعا…"
 سقراط نتیجه‏گیری کرد:

" اگر می‏خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلاً آن را به من می‏گویی؟ "



برچسب ها :
[ یکشنبه 90/7/17 ] [ 12:7 صبح ] [ Hany ]
درباره من

من به هیاءت " ما " زاده شدم؛ به هیاءت ِ پُرشکوه ِ انسان - تا در بهار گیاه به تماشای رنگین‌کمان پروانه بنشینم، غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم - تا شریطه‌ی خود را بشناسم و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم، که کارستانی از این‌دست، از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار بیرون است.
امــروز
   جمعه 103 فروردین 31
   ساعت 4:27 صبح
آرشیو مطالب
لینک دوستان