| ||
تدریس خصوصی عربی در تهران در منزل یا محل کار شما
ایمیل: h_naderi_j@yahoo.com [ یادداشت ثابت - شنبه 94/11/4 ] [ 12:19 صبح ] [ Hany ]
گاهی اوقات به انتظار نشستن، چیزی جز هدر رفتن و هدر دادن نیست ؛ اونم اونجایی که ندونی به انتظار چی یا کی نشستی ؛ اینجاست که امروز فکر کردم به گذشته هم بایستی یه سری زد، بدک نیست خودتو که تو گذشته گم کردی خوب پیدا کنی و بشناشی اما به شرطی که بخوای نکات + اون رو بگیری، فقط نکات + ؛ البته تکرار نکردن - ها خودشون + هستن. الآن ؛ من آماده ام ، آماده ریستارت شدن. با یه امید جدید و با این نیت که ویندوز زندگیم رو این بار با برنامه های غیر مفید، سنگینشون نکنم و تنها به برنامه های اصلیم اجازه بدم که روش نصب بشن ... [ سه شنبه 92/9/19 ] [ 5:31 عصر ] [ Hany ]
احتمالاً برای شما هم پیش اومده که به خودتون بگید چرا تا بحال خاطراتتون رو نمی نوشتین یا چرا نمی نویسین یا اینکه می نوشتین و الآن نمی نویسین ! [ یکشنبه 91/5/29 ] [ 9:51 عصر ] [ Hany ]
تو رشته معماری درسی داریم به نام روستا که شامل دو قسمته: روستا I و روستا II؛ [ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 12:52 صبح ] [ Hany ]
امروز هنگام چک کردن ایمیلهام به حکایت جالبی از بهلول برخوردم که برام جالب بود، به محض خوندنش تصمیم گرفتم اون رو براتون بذارم؛ امیدوارم خوشتون بیاد! بهلول هر وقت دلش میگرفت به کنار رودخانه می آمد، در ساحل مینشست و به آب نگاه میکرد. پاکی و طراوت آب، غصههایش را میشست. اگر بیکار بود همانجا مینشست و مثل بچهها گِل بازی میکرد. [ سه شنبه 90/10/20 ] [ 10:44 عصر ] [ Hany ]
نمیدونم غروبی چی شد یهو یاد کتاب داستانهای دوران کودکیم افتادم، زیاد نبود تعدادش اما واقعاً خاطرهی شیرینی بود؛ نکتهای که این بین هست تفاوتیه که بین نسلها داره اتفاق میفته و فرهنگی که داره به قهقرا میره! این تفاوت رو به راحتی میتونیم لای همین کتاب داستانها و مقایسشون با کتابهای الآن پیدا کنیم ... [ دوشنبه 90/10/19 ] [ 8:19 عصر ] [ Hany ]
ایام امتحانا که میشه اصلاً اوضاع زندگی آدم (مثل من البته، کمی بیبرنامه!) به هم میریزه ؛ دوست داری هر کاری بکنی اما درس خوندنت بیفته عقب، به خصوص اگه تعطیلیه بین امتحاناتت زیاد باشه ؛ [ شنبه 90/10/17 ] [ 10:39 عصر ] [ Hany ]
هنوز بعد گذشت 7 ترم معماری خوندن، نتونستم با یه برنامه درست ترمم رو پیش ببرم؛ این چند روزه بیش از هر چیز درگیر درس روستا II بودم؛ [ جمعه 90/10/16 ] [ 9:48 عصر ] [ Hany ]
امروز یکی از دوستان با حرکتی که زد من رو غافلگیر کرد و من هم کاری که مدتها بود فقط تو ذهنم دوست داشتم انجام بدم رو میخوام عملی کنم؛ اون هم اینه که بنویسم، از هر اونچه که میاد و میره... برچسب ها :
[ سه شنبه 90/10/13 ] [ 10:4 عصر ] [ Hany ]
برای تو و خویش برچسب ها :
[ شنبه 90/9/12 ] [ 12:6 صبح ] [ Hany ]
|
||
Weblog Themes By : iran skin | Thanks; My Friend : MahDi |