آری تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین ، مال من است اما سهراب تو قضاوت کن بر دل سنگ زمین جای من است من نمی دانم که چرا این مردم ، دانه های دلشان پیدا نیست. صبر کن ای سهراب قایقت جا دارد ؟ من هم از همهمه داغ زمین بیزارم به سراغ من اگر می آیید ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟ تو به هر جور دلت خواست بیا مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست، که ترک بردارد مثل مرمر شده است چینی نازک تنهایی من...
من به هیاءت " ما " زاده شدم؛ به هیاءت ِ پُرشکوه ِ انسان - تا در بهار گیاه به تماشای رنگینکمان پروانه بنشینم، غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم - تا شریطهی خود را بشناسم و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم، که کارستانی از ایندست، از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار بیرون است.